قدرت الله شهبازی؛ راوی کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» در حاشیه مراسم تجلیل از سید میثم «مهرداد» موسویان هنرمند و نویسنده متعهد و انقلابی و رونمایی از سه کتاب ارزشمند در همدان در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: هدف از روایت داستان «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» این بوده که مردم به ویژه نسل جوان، این نسل را بهتر بشناسند چراکه متاسفانه بسیاری هنوز قهرمانان این نسل را ندیدهاند و نمیشناسند.
وی با بیان اینکه این کتاب کمی رشادتهای نسل انقلاب را مطرح خواهد کرد، گفت: امیدوارم جلدهای بعدی این کتابها همچنان نوشته شود و هیچگاه نگارش چنین کتابهایی قطع نشود.
راوی کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم»، در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا همچنان خاطرات شما ادامه دارد و باید نوشته شود؟، افزود: بله؛ اکنون کتاب دومم درباره پاوه در حال نگارش است.
وی با بیان اینکه 43 ماه در لشگر انصار بودم و در عملیات مجنون والفجر 8 حضور داشتم، خاطرنشان کرد: اگر خدا توفیق دهد و مسوولان همکاری کنند که البته خیلیها همکاری نمیکنند و خود را به خواب خرگوشی میزنند، خاطراتم را خواهم گفت.
شهبازی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند «خاطرات دفاع مقدس گنجی است که باید حفظ شود» اما متاسفانه درصد کتابخوانی در ایران بالا نیست، افزود: با وجود توصیه مقام معظم رهبری به کتابخوانی عملکرد برخی از مسوولان چندان رضایتبخش نیست، چهار سال درگیر نگارش این کتاب بودم که سرانجام چاپ شد.
وی به بیان خاطراتی از شهدا پرداخت و افزود: فرمانده لشگری که با نیروهای خود شوخی کرده و فوتبال بازی میکرد اما هنگام عملیات نیز با کسی شوخی نداشت، اینها ناگفتههایی است که باید گفته شود.
راوی کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» با اشاره به اینکه بسیاری از شهدا نظیر علی چیت سازیان، سردار همدانی و حاج محمود شهبازیان الگو و نمونه بودند، گفت: شهیدحسن صوفی وقتی به لشگر انصار آمد هنوز ریش نداشت و یک پسر 19 ساله بود که فرماندهی لشگری را عهدهدار شد.
وی با بیان اینکه «این لطف الهی بود که جوان 19 ساله فرمانده باشد و مانند ابرکامپیوتر میان یک لشگر رفتار کند، تصریح کرد: کافی بود او یک بار شما را ببیند و بعد از 10 سال که نزدش میرفتی مشخصات کاملت را میگفت و واقعا هوش سرشاری داشت.
شهبازی با اشاره به اینکه «مشوق اصلی نگارش داستان خانوادهام بود» افزود: سال 63 خانوادهام را به کرمانشاه بردم و علت این بود که روزی محمد بروجردی مقام ارشد نظامی این درخواست را از من کرد.
وی با اینکه در زمان جنگ، آقای بروجردی به من راننده گفت که شهبازی ماشینت چیست که به او گفتم حاجی یک لندرور دارم به شرط چاقو که با آن دور ایران را بزنی، گفت: او به من گفت «اسلحه داری؟» گفتم بله و باز پرسید «نارنجک هم داری؟» گفتم بله ایشان به من گفت که با حاج ولی سلگی بچه نهاوند برو خانوادهات را اینجا بیاور که به او گفتم حاجی من راننده بیشناسنامه را کجا راه میدهند که بلند شد و آمد و گفت «بار آخرت باشد که این حرف را زدی، امثال تو کار میکنند و به اسم من تمام میشود».
راوی کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» با بیان اینکه «فرمانده قرارگاه و مقام ارشد نظامی در جنوب غرب و شمال غرب کشور چنین حرفی زد، گفت: با حرف او همسر و دو دختر خود را به کرمانشاه بردم و در آن زمان هنوز پسرم به دنیا نیامده بود.
وی با اشاره به اینکه ماه رمضان بود که چند تا از نیروهای اهل مشهد شهید شدند و همسرم گفت چه خبر شده که امروز هی به سراغ تو میآیند آخر من با 30 سال سن، پدربزرگ آن جمع به شمار میآمدم، افزود: خواستم نگویم اما نشد و بالاخره گفتم که او نیز گفت من دیگر اینجا نمیمانم اگر میخواهی شهید شوی همان بهتر که در نهاوند بمانم و این خبر به من برسد که این امر باعث شد او را به نهاوند ببرم و خودم برگردم.
شهبازی با اشاره به تاثیر کتابهای انقلابی در تغییر روحیه جوانان، گفت: خرید این کتاب با 25 هزار تومان برای یک دانشآموز سخت است، اما دولت میتواند در این زمینه کاری انجام دهد هرچند قبول داریم بودجه کم است.
وی تاکید کرد: سازمانهایی نظیر آموزش و پرورش، استانداری، شهرداری، سپاه، ارتش و... میتوانند، تعدادی از این کتابها را خریداری کرده و در مدارس با قیمت 2 یا 3 هزار تومان در اختیار دانش آموزان قرار دهند.
راوی کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» با بیان اینکه نوجوانان و جوانان باید به کتاب دسترسی کامل داشته باشند و حتی میتوان رایگان این کتابها را در اختیار آنها قرار داد، افزود: هشت سال جنگ تحمیلی را با آبرو تمام کردیم، اکنون هم میتوانیم.
وی با اشاره به اینکه خواندن کتاب روی افکار و رفتار نوجوانان و جوانان تاثیر قابل توجهی دارد، گفت: کتاب «به نام خدا؛ محمد بروجردیام مصاحبه نمیکنم» را به جوانانی دادم که به اصطلاح به آنها سوسول میگوییم اما طوری این کتاب بر روی آنها تاثیر گذاشت که حتی طرز لباس پوشیدنشان فرق کرده است.
شهبازی با بیان اینکه در این کتاب واقعیتها را گفتهام و پر و بال بیخودی به آن ندادهام، افزود: داستان شهید بروجردی که روی مین رفت و داستان ناصر کاظمی 20 متر جلوتر تیرخورده، همه را همانطور که بوده گفتهام.
وی افزود: وقتی شهید بروجردی گفت جرثقیل را ببر تهران و درست کن 16 روز طول کشید، که در زمان تعمیر آن از رادیو اطلاعیهای پخش شد و گفتن که حاجی بروجردی شهید شد، از شنیدن این خبر به قدری ناراحت شدم که اگر خبر شهادت پدرم را می شنیدم آنقدر ناراحت نمیشدم.